نگاهی به سیبویه
سیبویه را نظر کنیم
*نگاهی به سیبویه*
مشق از داریوش ثمر؛
ابتدا یادآوری در باب صرف و نحو در عربی؛
ادبیات عرب دو بخش دارد صرف ونحو
صرف یعنی شناخت تغییرات کلمات و درک نیت این تغییرات را صرف گویند.
نمونه تغییرات واژه عربی ذَهَاب (رفتن) که به صورت فعل ماضی ذهبتُ (رفتم)
وفعل مضارع نَذهبُ(می رویم)و اسم فاعل ذاهب(رونده)و یذهبکم (میبرند شما را) ُیذهبنَ (میبرند) و...این تغییرات علم صرف است.
علم نحو: یعنی شناخت ساختار جمله و تشخیص جایگاه کلمات و جملات ، در نوع فاعلی و فعلی و مفعول و...همچنین حرکت(اعراب)اخر کلمه برای فهمیدن نقش کلمات هم کار علم نحو است.
در زبان فارسی
دستور زبان داریم که همان صرف و نحو در زبان فارسی است و دانشی است که به ما راه درست گفتن و درست نوشتن را می آموزد ما بدان دستور میگوئیم و
صرف همان (تجزیه)در زبان فارسی است که عبارت است از شناخت *نوع واژه* بدون در نظر گرفتن آن در جمله یعنی بخش بندی کلمه ها و نوع آنها در فارسی، دستورِ صرفی است. و نحو همان (ترکیب)در زبان فارسی است، عبارت میشود از *شناختِ عملِ واژه ها* در جمله و رابطه آنها با هم و این را دستورِ نحوی نامند.
باز در اندکی مرور بگویم؛
کلام، جمله ، کلمه از هجا، و هجا از حروف است
آنچه بدان مقصود خود را بیان می کنند کلام نام دارد.
کلام از جمله و جمله از کلمه و کلمه از هجا، و هجا از حرف درست شده است. از مجموع دو یا سه حرف، هجا درست می شود و از مجموع دو یا چند هجا، کلمه، که میدانید هجاهای صامت و مصوت را ...
تا اینجا آنچه رونوشت کردم مقصود بر آن داشتم تا نزدیک بین تر به *سیبویه* نظر کنیم و کاری که او انجام داد را درک کنیم در یک جمله به اختصار (سیبویه بزرگ کسی بود که ساختار زبان عربی و قواعد آنرا تکمیل کرد و غالیه دان سخن فارسی از آن تمیز یافت و جدا شد)
زبان عربی پس از ظهور اسلام اهمیت غالب یافته اما آن زمان زبان عربی به تکامل امروز نبوده از نضج و بلوغ بی بهره بود،
و پس از اسلام به پختگی رسید و توانست تمدن اسلامی از عرب گرفته تا عجم را هدایت کـند ،
و در ایـن راه از تنگ نظریها و جمود دست برداشته و نه تنها میراثهای گذشته را بـه دسـت فـراموشی نسپرد، بلکه از تجارب آنها نیز بهرهمند شد.
از فلسفه یونانی گرفته تا نظم و نثر رومیان،
آداب و فرهنگ پارسیان حکمت هندیان، چینی ها ..
زبان در نشر شدن در دیگر سرزمین ها از آن متاثر شد از علوم و فنون و تجربههای مصریها و شامیان استفاده کرد. تمدن اسلامی در دوره عباسی بـه اوج خود رسید و مسابقه میان اندیشه بشری و زبان عربی آغاز شد، گویا نسبت به این زبان و تمدن پارسی احساس مسوولیت کرده و حتی در برخی موارد بیش از خـود اعراب در این خصوص دغدغه خاطر داشتند تا تکمیل کنند قواعد آنرا یا تصحیح کنند،
در آغاز دانشمندان زبـانشناس و ادیبان پارسی گو و حتی دیگر تمدن ها شـرح و تحلیل عربی را رقم ها زدند تا اینکه شخصیتی علمی و زبانشناسی چیره دست، جوانی پارسی و نیک اندیش به دنیای زبان عربی وارد شد.
او *ابوبشر عـمروبن عـثمان بن قنبر ملقب به سیبویه اسـت*
(سیبویه یعنی بوی خوش سیب)
(سیبویه چون چهره ایی زیبا و گونه هایی چون سیب سرخ داشت و برجسته بود گونه هایش و همیشه بوی خوش عطر و مشک میداد به این صفت سیبویه لقب گرفت و شهره شد..
(نکته: کاش آرامگاه او در محله (سنگ سیاه) شیراز پر از درخت سیب بود! یا بلوار سیبویه در میان آن سیب کاشته بودند! البته میشود برای متولیان شهری نکته باشد)
. سیبویه در ابتدای نوجوانی به علم و ادب عشق میورزید، او که متولد شهر بیضاء شیراز در سرزمین پارس بود ،
بـه بصره عراق رفت و در آنجا به آموختن علم و دانش پرداخت و پس از مدتی به زبان عربی آگاهی یافت. بنابر گفته دیگران وی همیشه با نحو آشنایی داشت و به مهارت رسیده بود کار بزرگ او در نحو در کتابش (الکتاب )گردآمده است.
الکتاب نام تنها تألیفی است که از سیبویه فارسی باقی مانده است.
این کتاب را کاملترین کتاب نحو در زبان عربی خواندهاند.
الکتاب به زبانهای خارجی نیز ترجمه شدهاست و تلخیص آن هنوز از کتب درسی دانشجویان عربیخوان اروپاییست. متن الکتاب برای نخستین بار در دو مجلد در سالهای ۱۸۸۱ و ۱۸۸۹ ترجمه و در پاریس منتشر شدهاست.
( الکتاب با شرح ابوسعید حسن سیرافی متوفی ۳۶۸ هجری قمری به نام الوافر الرافی و با شرح شواهدان در دو جزء در مطبعهٔ مصر در سال ۱۳۱۷ - ۱۳۱۶ برای نخستین بار به چاپ رسیدهاست.)
تمجید اندیشمندان معاصر درباره سیبویه
و نظرات اندیشمندان معاصر درباره این عالم، نشانگر وجود علوم سرشار وی بود.
او همواره در جـهت کسب معنویت و معارف دینی نیز کوشا بود.
ابوالحسن سعید بن مسعده مجاشعی (اخفش) اندیشمند عرب درباره سیبویه میگوید:
(او وقتی که بخشی از دانش کتابش را به من عرضه کرد در برخی از نکات آن خود را و در برخی دیگر او را عالمتر میدیدم.)
یاقوت حموی در کـتابش (مـعجم الادباء)
نقل میکند: من کتابی را نمیشناسم که در هـمه زمـینهها نـگاشته شده باشد به نحوی که همه علوم را دربرگرفته باشد جز سه کتاب، یا سه نویسنده
(بطلمیوس) در علم سـتارهشناسی و کتاب (ارسطو) در علم منطق و کتاب (سیبویه) در علم نحو.
تأثیر سیبویه در تشکیل نحوِ زبانِ عبری
معجزه سیبویه را میتوان در کتاب او خلاصه کرد، وی نه تنها در قواعد و قوانین زبان عربی، بلکه در زبان عبری نیز تأثیر بسزایی داشت به طوری که دانشمندان این زبان در بعد قواعد نحوی به شاگردی سیبویه اعتراف کرده اند. اگر چه پیش از این سعی داشتند تا زبان خود را موافق با زبان تورات قرار دهند اما تلاش آنها در این راه نافرجام ماند.
تمامی مورخان زبان عبری بر این اعتقادند که علم نحو تا پیش از سده هشتم میلادی، دورانی که سیبویه در آن میزیسته است، شناخته شده نبود اما با این وجود کتاب مـقدس یـهود از جـهات سلامتی سخن و لفظ آن و درست نقل کردن و احکام آن بیتوجه نبوده و به آن اهتمام داشتهاند و سخنی نامربوط است که گفته شـود آنـها در ایـن مقولهها بیاهمیت بودهاند. با این حال آنها بـه جهت عدم وجود قواعد و قوانین منضبط و در چارچوب معین، (الکتاب) سیبویه و قواعدش را به عنوان مرجع خویش برگزیدند.
دیدگاه های آواشناسی در کتاب سـیبویه
معضل عمدهای که فرهنگ عربی اسلامی با آن مواجه بود، نبود اطلاعات و دانش کافی در زمـینههای آوایی زبان عربی است و عامل اصلی آن نیز مورخان زبانشناس به خصوص زبان عربی هـستند امـا بـا این اوصاف برخی از مستشرقین که تعدادشان فراوان است به خصوص زبانشناسان آلمانی در سده نـوزدهم میلادی بـه آن اهتمام ورزیده و آثار ارزشمندی را از خود به جای گذاشتند و کتاب سیبویه را مورد بررسی قرار دادند.
پرواضح است که توجه مستشرقین در آوا شناسی بـه طور خاص و در قواعد زبان عربی به طور عام در مرتبه نخست به کتاب سیبویه بوده است،
چـون که این کتاب نخستین کتابی است که قواعد زبان عربی را به شکلی مـنظم درآورده اسـت. سیبویه در بخشی از کتابش به جهات آوایی و صداشناسی پرداخته و تقریبا حدود ۳۰ صفحه از کتابش را بـه ایـن امر اختصاص داده است. سیبویه در کـتابش درباره اصطلاح ( معرب ) بحث مفصلی دارد و کـلیات آن را با چهار موضوع مورد بررسی قرار می دهد:
نـخست: بحث درباره نامهای غیر عربی و یا عجمی یا پارسی به شکل مطلق آن،
دوم: بحث از الفاظی از فارسی یا عجمیای که به عربی وارد شدهاند و عنوان دخیل پیدا کردهاند،
سـوم: پیرامون کـلمات عجمی چهار حرفی معرب که مـطابق بـا قاعده غیرمنصرفند،
چهارم: الفاظ فارسی که قابل ابدال بوده و دچار تغییر و تحول مـیشوند.
نکات اخلاقی و تربیتی سیبویه و دانش او؛
وقتی که ما ویژگیهای ۲ ملت عرب و فارس را بخواهیم بررسی کنیم و وجوه مشترکشان را جویا شویم به ناگهان در ذهنمان علم نحو را میگذرانیم و این امر در نگاشته
( الکتاب سیبویه شیرازی)
و
(علم خلیل فراهیدی بصری) متجلی می شود. ماجرای پیوند میان ۲ دانشمند فارس و عرب یعنی سیبویه و خلیل فراهیدی را میتوان به چـند بـخش تقسیم کرد که یکی از آنها مربوط به ارزشهای والای انسانی و وفاداری است و ما این ۲ خصوصیت را میتوانیم در سیره و اخلاق علمی و عملی سیبویه ملاحظه کنیم: نخست اینکه عملکرد سیبویه به طوری بود کـه بـرای ادیبان و دانـشمندان دیگر الگو شد و آن حرکتی بود که در مقابل پرسش (حمادبن سلمه) از او سر زد و مرتکب اشتباه شد.
(حماد سلمه استادی بود که در نحو شاگرد (عیسی بن عمر) و (خلیلبن احمد فراهیدی بود)
یکی از نحویان بزرگ بصره به شمار میرفت، به طوری که استادش ، فراهیدی، او را ستوده....
و( یحییبن مبارک یزیدی) (متوفی ۲۰۲) در قصیدهای در ستایش نحویان بصره، از او نیز یاد کرده است.
سیبویه شاگرد حماد بود
و بسیاری از دانشمندان ادبی عرب او را میشناختند و در همان زمان شاگردی با او مناظره میکردند و گاهی جدل!
( که نهایتا سیبویه در پی جدل ها و مناظرات غمین شده به شیراز بازگشت،)
عرب ضرب المثلی دارد که میگوید : من گمان می کردم که گزیدن عقرب شدید تر از گزیدن زنبور است. در حالی که دیدم این آن است.
در این مسئله دعوایی بین سیبویه و کسائی صورت می گیرد که در نهایت با ناراحتی شدید سیبویه از حرکت کسائی ختم می شود و بعد از این واقعه سیبویه به شیراز می رود و تا آخر عمر در آن جا می ماند.
به هر روی در کلاس درس حماد بود که سیبویه متوجه اشتباهات صرف و نحو میشود و برای مرتفع کردن ریز گره های ادبیاتی جهد میکند،
سیبویه در کلاس تفسیر متوجه موضوعی شد که کرامت و ارزش انسانی را در گرو آن میدید،
بنابراین در صدد برآمد تا اشتباهش را جبران کند و از این طریق زمینه ارزش مداری را بازیافت کند و به همین منظور با خود عهد بست تا بـه هـر شکلی قوانین نحوی را در کلام پیاده کند و از این رو به بررسی و کنکاش در زبان عـربی پرداخت و قـوانین و چارچوب معین و منظمی را ارایه کرد
و آن را در کتابش جای داد تا دیگران دچار چنین لغزشی نشوند.
در واقع سیبویه با این کار خود میخواست با اشتباهات مبارزه کند و زبان و فکر را یکی کـرده و اصلاح کند.
نکته مهم اخلاقی در رفتار و فکر سیبویه آن است که او در فکر انتقام از استاد خویش برنیامد و حقیقت را انکار و مخفی نکرد، بلکه تلاش کرد تا به اصلاح فکر و نفس خویش بپردازد در نهایت اینکه سیره تربیتی سیبویه حامل ۲ پیام است؛
یکی برای زمان خود و دیگری برای نسل آینده پس از او.
سیبویه میخواست به مردم زمان خود بفهماند که اشتباه کردن یک امر طبیعی است، بنابراین مهم برطرف کردن اشتباه و اصلاح آن است اما برای آیندگان، سیبویه با تلاش خستگیناپذیرش درس شهامت، خستگیناپذیری و مقاومت در برابر سختیها را میدهد و آنها را بـه تلاش و ایستادگی دعوت میکند.
چیزی که این شاگرد نگارنده این سطور از کوشش ادبیاتی سیبویه ادراک میکنم این است که با دانستن درب علم را به روی خود نبسته بلکه با اعتراف به ندانستن درب مرحله بعدی از دانش را به روی خود باز کرد، این خاصیت پژوهشگر است اینکه بداند در علم خطا هست و کوشش برطرف کننده آن و در کسب ادبیات، خضوع با اظهار به ندانستن کامل برای پربار شدن لازمه طریق است البته نکته ایی که در ادبیات به واسطه دین اهمیت یافته بود (برای دانشمندان و متکلمین ) این بود که حدیث ها را باید از بُن کلمه به متکلم رسید و حساسیت پرهیزکاری ادیبان فارسی در حق جویی و شناخت سره کلمه های طیبه به شکل کلی به ادبیات خدمت ویژه کرد ضمن اینکه اضاف کنم با کوشش سیبویه شیرازی و تلاش او در تکمیل دستور زبان عربی خط ممیزی آنرا بیشتر برای زبان فارسی برجسته ساخت.
باسپاس شاگرد شما
داریوش ثمر
منابع:
۱. مقدمهای بر "الکتاب" سیبویه اثر عبدالسلام هارون، بیروت ـ دارالقلم، ۱۳۵۸ ه / ۱۹۶۶م.
۲. مراتب النحویین اثر أبوالطیب اللغـوی عـبدالواحدبن علی، مصر ـ قاهره مکتبة نهضة مصر، ۱۹۵۵ م.
۳. وفیات الأعیان از ابن خلّکان، المطبعة الأمیریة، قـاهره ۱۲۹۹ ه.
۴. شـذرات الذهـب، ابن العماد الحنبلی، مکتبة القدسی، قاهره ۱۳۵۰ ه.
۵. مقاله های اینترنتی.